بررسی ادلّه ی فقهای شیعه در شبیه سازی انسان

 

مقاله زیر یکی از 15 مقاله برداشتی از درس های فقه آیت الله سید اصغر ناظم زاده پیرامون “شبیه سازی انسان” است در فقه پزشکی

(برای آگاهی بیشتر به کتاب “جراحی پلاستیک و شبیه سازی انسان” انتشارات موسسه بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی مراجعه شود.)

 

بیان کردیم که فقهای شیعه در خصوص شبیه سازی انسان رویکردهای متفاوتی را برگزیده اند. حال به بررسی ادلّه ی آنها می پردازیم.

بعضی فقها به استناد مسیری که در استنباطِ احکام شرعی گفتیم قائل به جواز شرعی شبیه سازی انسان شده اند. آنها مطلقا و بعضی قائل به جواز ذاتی آن شده اند. ولی به عنوان ثانوی حکم به حرمت آن داده اند. برخی هم مطلقا حرام دانسته اند. پس در این مسأله سه قول وجود دارد: جواز مطلقا، حرمت ثانوی و حرمت مطلقا. از این رو در ادامه، نخست به ادله قائلین به جواز شبیه سازی به طور مطلق می پردازیم. بعد به ادلّه دو قولِ دیگر خواهیم پرداخت.

 

1-ادله قول به جواز مطلق شبیه سازی انسان

بیشتر فقهای شیعه بر این باورند که شبیه سازی انسان به عنوان اولی و ثانوی جایز است. وجوهی نیز بر آن استدلال نموده اند. و مجموع ادلّه آنان در سه وجه خلاصه می شود:

1-سیره و بنای عقلا

2-قواعد فقهی

3-برائت شرعی و برائت عقلی

 

وجه اول: سیره و بنای عقلا

یکی از وجوهی که فقهای شیعه در عصر غیبت استفاده می کنند، بنای عقلا است. از آن جا که هیچ دلیلی بر حرمت شبیه سازی انسان وجود ندارد، و از طرفی عقلای مردم شبیه سازی انسان را جایز و بلامانع می دانند، لذا استناد به بنای عقلا در جواز شبیه سازی انسان بلامانع و جایز است.

ممکن است کسی شبهه کند که فقهای شیعه سیره عقلا را در مسائلی حجت می دانند که منتهی به عصر ائمه شود تا با سکوت یا با تقریر امام معصوم حجیت آن به اثبات برسد. سپس می گویند در این جا چون شبیه سازی انسان در عصر ائمه و منتهی به آن نبوده است، پس بنای عقلا در این جا حجت نیست.

در پاسخ می گوییم: اگرچه به حسب ظاهر، این شبهه به جاست، لکن در مسائلی وارد است که در زمان امام معصوم(ع) چنین مسأله ای بوده باشد. اگر امروز ببینیم عقلا آن را جایز می دانند، باید بگوییم در صورتی این بنای عقلا حجت است که منتهی به عصر ائمه شود، والا حجت نیست. در مواردی مثل شبیه سازی انسان که از مسائل مستحدثه و مربوط به عصر اخیر است، می بینیم که عقلای جامعه، شبیه سازی را کار پسندیده ای می دانند و آن را تقبیح نمی کنند. از طرفی هم دلیلی که دلالت بر حرمت شبیه سازی باشد در اختیار ما نیست. پس می توان به بنای عقلا –گرچه به عصر ائمه منتهی نشده است- تمسک کرد و حکم به جواز شبیه سازی انسان داد.

وجه دوم: قاعده حلیّت

از جمله ادله ای که قائلین به جواز شبیه سازی انسان بدان تمسک کرده اند قاعده حلیّت است. به این معنا که هر موضوعی از دیدگاه اسلام حلال و مباح است؛ مگر دلیلی بر حرمت و ممنوعیت آن به خصوص آمده باشد. چون حکم حرمت و عدم جواز بر شبیه سازی انسان- نه از قرآن و نه از سنت نبوی و نه از روایات اهل بیت – به ما نرسیده است، طبق قاعده حلیت برای ما مباح و انجام آن جایز است.

مستند قاعده حلیت چهار روایت است که از اهل بیت پیامبر به ما رسیده است: 1-صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق نقل می کند که حضرت فرمود: هر چیزی که در آن حلال و حرام است، برای همیشه برای تو حلال است تا حرام بودن آن را به عینه بشناسی، پس آن را رها کن.

2-روایت عبدالله بن سلیمان است که گوید: از اباجعفر (امام باقر) درباره حکم پنیر پرسیدم که آیا حلال است یا حرام است؟ امام اظهار علاقه به خوردن پنیر کرد و فوراً دستور داد برایش پنیر بخرند و از آن میل کرد. بعد پرسیدم: آیا حلال است؟ حضرت در پاسخ فرمود: به زودی به تو از حکم پنیر و غیر پنیر خبر می دهم که هر چیزی که در آن حلال و حرام است بر تو حلال است تا حرام بودن آن را بدانی به عینه، پس هر وقت دانستی که چیزی حرام است آن چیز را رها کن. (و اگر حرام بودن آن را ندانستی بر تو حلال است)

3-4. دو روایت از معاویه بن عمار و موثقه مسعده بن صدقه مشابه دو روایت قبلی با کمی تفاوت است، از این رو نیازی به نقل این دو حدیث نیست.

بنابراین، قاعده حلیّت که به استناد این چند روایت مورد استدلال فقها قرار گرفته دلیلی است محکم و مستند و غیر قابل انکار. لذا این قاعده نزد فقهای شیعه به مثابه یک دلیل جامع و شامل در هر موردی که حکم آن معلوم نباشد یا در قرآن و سنت و روایات دلیلی بر حرمت و ممنوعیت آن نیامده باشد، مورد استناد قرار می دهند و طبق آن عمل می کنند.

وجه سوم: اصل برائت

از جمله ادله ای که بر جواز شبیه سازی انسان در کلمات بعضی فقهای معاصر مشاهده می شود، اصل برائت است. اصل برائت بر دو قسم است: برائت شرعی و برائت عقلی (یا حکم عقل)

قسم اول: برائت شرعی برگرفته از حدیث معروف نبوی است که شیخ صدوق در خصال به سند صحیح از حریز از امام صادق از رسول خدا نقل کرده که رسول خدا فرمود: از امت من نه چیز برداشته شده است؛ از جمله مؤاخذه و عذاب آن عملی که حکم آن را نمی دانند.

بنابراین هر چیزی را که حکم آن را ندانیم که حلال است یا حرام، به مقتضای «رفع ما لا یعلمون» مؤاخذه آن برداشته شده و انجام آن عقوبت ندارد. پس شبیه سازی انسان چون حکم آن در اسلام معلوم نیست مؤاخذه ندارد و جایز است.

قسم دوم برائت عقلی است. برائت عقلی به این معناست که هر عاقلی کوچک باشد یا بزرگ، زن باشد یا مرد، با هر نوع رنگ و نژادی در مورد هر موضوعی که حکم آن را نداند و بعد از تلاش و فحص به دلیلی دست نیابد، عقل حکم به جواز آن می کند. بنابراین شبیه سازی انسان هم چون حکم شرعی آن معلوم نیست، هر عقلی حکم به جواز آن می کند و اشکالی بر انجام آن نیست.

 

آیات و روایات در تأیید برائتِ عقلی

جالب است که بعضی آیات و روایات مؤید برائت عقلی هستند که ذیلاً بدان می پردازیم:

1-ما کُنّا مُعَذَّبین حَتی نَبعَثَ رَسولا. مادامی که ما رسول و (حکمی را) برای مردم نفرستاده باشیم، بر انجام یا ترک آن عذاب نمی کنیم.

پس این آیه شریفه در تأیید حکم عقل بر رفع عقوبت در ارتکاب عملی که دلیل بر حرمت آن نداریم دلالت دارد.

2-لا یُکلِّفُ الله نَفسًا الا ما آتاها. هیچ انسانی تکلیف نشده است، مگر حکم آن به او رسیده باشد.

3-روایت «ما حجب الله علمه عن العباد فهو موضوع عنهم» هر چیزی که علم آن از بندگان پوشیده شده، آن حکم از آنان برداشته شده است.

روایاتِ دیگری با همین مضمون وجود دارد. با توجه به آنچه در ادلّه موافقین شبیه سازی انسان آوردیم معلوم شد که شبیه سازی انسان به طور مطلق و به عنوان اولی جایز و مباح است. بر همین اساس است که اکثر مخالفان شبیه سازی انسان به عنوان ثانوی شبیه سازی انسان را به عنوان اولی جایز و بلامانع می دانند و چون ملازم با بعضی مفاسد است، آن را به عنوان ثانوی حرام دانسته اند.