زهد و بی رغبتی به دنیا؛ ویژگی بارز آیت الله صلواتی
مصاحبه با آیت الله سید اصغر ناظم زاده استاد خارج فقه حوزه علمیه از شاگردان مرحوم آیت الله صلواتی
* از سابقه آشنایی و ارتباطتان با مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی(ره) بفرمایید.
** بسم الله الرحمن الرحیم. وظیفه خود میدانم از درگذشت استاد ارجمند آیت الله صلواتی اظهار تاسف و برایشان طلب مغفرت نمایم. بنده از سال 43 به بعد در خلال این 60 سال که با ایشان آشنا بوده ام، چه در موقعی که خدمت ایشان تلمذ میکردم و چه بعدها که گاه و بیگاه خدمتشان میرسیدم، در تمام این دوران غیر از صفا، صمیمیت، تقوا و خداترسی چیزی از ایشان ندیدیم. من ایشان را عالمی بسیار شریف، بزرگوار و بیطمع به دنیا شناختم که تمام تلاششان این بود که با تدریس و رونق بخشیدن به علوم دینی، دین خدا و احکام اسلام را زنده نگه دارد. این شناخت اولیه ام بود. بنده از نظر درسی بیشتر دو جلد لمعه را خدمت ایشان خواندم.
* از تدریس ایشان نکته خاصی به خاطر دارید؟
** آن موقع درس ایشان عمومی بود و در مدرسه فیضیه در زیر کتابخانه تشکیل می شد و شاگردهای ایشان حدود 20 ـ 30 نفر بودند، که آن موقع این عدد در حوزه جمع قابل توجهی بود، چون در آن سال ها طلبهها کم بودند. از جمله کسانی که در درس ایشان شرکت می کردند، آقایان حجج اسلام و المسلمین مرحوم شیخ محمدتقی منتظری و حاج سید محمد صمدی بهبهانی بودند.
نکته خاص در تدریس ایشان، دقت کردن و حق مطلب را ادا نمودن بود. تا موضوعی را به خوبی شرح و توضیح نمی دادند از آن نمی گذشتند.
آن چه که در شیوه تدریس مرحوم آیت الله صلواتی برای من جالب و ماندگار بود، علاوه بر دقت و تامل ایشان، بیان حواشی لمعتین و همچنین بعضی از نظرات خود را نیز مطرح می کردند که برای ما جاذبه داشت.
فراموش نمی کنم یکی دو سال بعد وقتی با یکی از دوستانم به نام مرحوم حجت الاسلام گلابچی – از شهدای سانحه هواپیما که با مرحوم شهید محلاتی شهید شد – که نزد استاد دیگری لمعه را می خواند، و با هم این کتاب را مرور و مباحثه میکردیم، گاهی نکاتی را می گفتم، ایشان می پرسید این نکات را از کجا میگویید که غیر از آن است که ما خواندهایم! می گفتم: این دقت ها را از استادم آقای صلواتی در کلاس درسشان استفاده کرده ام. لذا من همیشه ایشان را یک استاد دقیق می شناختم، که در کلاس از وقت استفاده میکرد و حق مطلب را ادا می نمود. از نظر ادبیات عرب هم در خواندن عبارت، بسیار دقیق بود و عبارت خوانیاشان، درس آموز بود. این هم جنبه دیگر از تدریس استاد بود.
آیت الله صلواتی، علاوه بر تقوا و تدین، عالمی بسیار پشت کار دار و عمیقی بود و واقعا اگر می خواستند، می توانستند رساله عملیه نیز بدهند.
* از ویژگی های اخلاقی ایشان برای ما بفرمایید.
** آیت الله صلواتی، مردی بسیار شریف و بزرگوار، باصفا، با معنویت و اهل ذکر و دعا و با اخلاص بود و این ویژگی در همه رفتارهای او، آشکار بود. من حتی یک بار هم از ایشان ریا و خودنمایی ندیدم. به دنیا دل بسته نبود و طمع مالی و جاه و مقام نداشت. اینها از نظر اخلاقی بین روحانیان، اخلاقیات مهمی است و اگر این گونه خلقیات در جامعه ما و در روحانیت رواج پیدا کند، بسیار جالب و تاثیرگذار خواهد بود. اساسا روحانیت با همین اخلاق نزد مردم جایگاه پیدا می کند و خدای ناکرده با ضعف در اخلاقیات هم افول می کند. لذا اگر مردم در یک روحانی ـ هر چند که با سواد و عالم هم باشد ـ طمع مال و جاه و مقام و دنیا طلبی از او ببینند، از او فاصله می گیرند.
ویژگی دیگر استاد صلواتی، تواضع و فروتنی ایشان بود. باور کنید ما که از شاگردهای جوان ایشان بودیم، با این که ایشان یک شخصیت و عالم بزرگی بود، در عینحال خیلی با محبت و تواضع با ما رفتار میکرد و گویا ما را چون فرزند خودش می دانست.
صفت اخلاقی دیگر استاد، حالت استغنا و بی نیازی ایشان بود؛ با این که زندگی را به سختی می گذراند ولی دست نیاز به سوی کسی یا قدرتی، دراز نکرد. این استغنا از حالت توکل ایشان، ریشه می گرفت، او به خدا توکل داشت و باور کرده بود که: “هر کس به خدا توکل کند، او را کفایت می کند.”
شاید حدود دو سالی من درس ایشان رفتم، باور کنید یکبار ندیدم بگوید وضع مالیمان خوب نیست یا یکبار توقعی داشته باشد یا مثلاً اشارهای به نداشتن بکند – که یقیناً در آن موقع وضع مالی خوبی نداشتند – در عینحال بزرگواریاشان بسیار بالا بود و تا آخر عمرشان هم این روحیه را داشتند.
ویژگی دیگر استاد صلواتی، صفا و صمیمیت و علاقه مندی ایشان به دوستان و شاگردان بود. او این علاقه مندی خود را ابراز می کرد و همین بیانش، صفا و صمیمیت می آورد، ممکن است شما به کسی علاقه و ارادت داشته باشید ولی به دلیل تنبلی و بی حالی یا خجالت و یا هر دلیل دیگر به زبان نیاورید یا در رفتار خود نشان ندهید، او از کجا به علاقه مندی شما پی برد؟ راز جلب محبت او، ابراز علاقه رفتاری و گفتاری شماست. امام صادق علیه السلام می فرماید: “اذا احببت رجلا فاخبره”؛ اگر به کسی علاقه و محبت داشتی او را آگاه کن. (بحارالانوار، ج 71، ص 181).
و سال ها بعد هر گاه با مرحوم آیت الله صلواتی روبر می شدم، همان صفا و رفاقت قبلی را داشت. و اخیرا هم یک روز دیدن ایشان رفتم ولی به علت بیماری شدید و ضعف و ناتوانی هرچه صدای شان کردند تا به هوش بیایند تا به ایشان سلامی عرض کنم، توفیق حاصل نشد.
* پیام زندگانی آیت الله صلواتی(رض) را چه میدانید؟
** پیام زندگانیشان همین بیرغبتی به دنیا بود. هیچ وقت در ایشان رغبتی من از ایشان به دنیا و جاه و مقام ندیدم. این بیرغبتیاشان خیلی برای من مهم بود. این بی رغبتی، همان حالتی است که در تعالیم دینی و روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام از آن به “زهد” تعبیر شده است.
در نصایحی که پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله به ابوذر فرمودند این روایت آمده است که: “یا اباذر ما زهد عبد فی الدنیا الا اثبت الله الحکمه فی قلبه و…”؛ ای اباذر، هر کس نسبت به دنیا بی رغبت باشد، خداوند حکمت را در دلش ثابت می کند… .(امالی شیخ طوسی، ص 531)
آری استاد صلواتی، یکی از مصادیق افراد زاهد و بی رغبت به دنیا بود؛ خصیصه ای است که در روزگار ما و همه روزگاران، حوزه های علمیه به آن، سخت نیازمند است.
امیدواریم که این استاد ارجمند با همین ویژگی به “دار السلام” راه یابد و با اولیای خدا محشور گردند