بسم الله الرحمن الرحیم

ای دلسوزان کشور! و ای سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران ایران اسلامی!

این روزها به وضوح شاهدیم که کشور ایران و نظام اسلامی ـ یادگار خون صدها هزار شهید و حاصل هزار سال مجاهدت علمای شیعه و آزادی‌خواهان ملت ـ با تهدیدات جدی بین‌المللی روبروست و در سراشیبی خطرناکی قرار گرفته است؛ که جدیدترین و نزدیک‌ترین آن، بازگشت دوباره تحریم‌های جهانی یا همان فعال شدن مکانیسم ماشه است.
این اقدام مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم است. آیا کسی به فکر چاره‌جویی فوری برای این خطر بزرگ و ویرانگر هست؟

امروز ملت مظلوم ایران از هر سو در فشار و تنگنا قرار دارد و هر روز با وضعی تلخ‌تر از دیروز روبه‌رو می‌شود. در چنین اوضاع و احوالی، با اینکه امام خمینی حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند و همچنین حفظ جمهوری اسلامی را از حفظ جان امام عصر (عج) مهم‌تر قلمداد می‌کردند؛ اما اینک مسئولان نظام تنها نظاره‌گر تضعیف پایه‌های آن و ویرانی کشورند. بسی باعث تأسف است که سرمایه‌های ملت، فدای آرمان‌هایی شد و می‌شود که یا دست‌نیافتنی است یا به مصلحت ملک و ملت نیست؛

برای نمونه: غنی‌سازی هسته‌ای، لااقل در شرایط فعلی ادامه آن یا ممکن نیست یا بسیار بعید است.
یا شعار محو اسرائیل از کره زمین، بسیار پر هزینه بوده و هست.

همچنین شعار مذاکره نکردن با دشمن و افتخار کردن به آن و فریادهای مرگ بر فلان و بهمان کشور، نه‌تنها سودی نداشت و ندارد بلکه عاملی برای انباشت کینه ها و دور شدن از هنجارهای بین‌المللی و خطری تازه بر سر کشور و ملت است.

آیا مگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام با دشمن‌ترین دشمنان اسلام، یعنی معاویه، برای حفظ اصل اسلام و خون مسلمانان صلح نکردند و لقب «یا مذلّ المؤمنین» را به جان نخریدند؟
و آیا مگر امام خمینی(ره) که می‌فرمود: «جنگ اگر تا بیست سال هم طول بکشد ادامه می‌دهیم»، وقتی مصلحت را در پایان جنگ دیدند، در سال هشتم «جام زهر» ننوشیدند تا جان مردم و اصل نظام حفظ شود؟

امروز، در میان توفان مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ناترازی‌های ویرانگر، تهدیدات اسرائیل، تحرکات نظامی آمریکا و هشدار اروپا درباره فعال‌کردن مکانیسم ماشه و تحریم‌های بین‌المللی، آیا باز هم باید دل به جابه‌جایی‌های صوری و شعارهای آتشین خوش کنیم تا ناگهان کشور، نظام، اسلام، روحانیت و ملت بی‌پناه را به ورطه نابودی بکشانیم؟

ای سران کشور! ای علمای بلاد! ای مدرسان حوزه و ای دلسوزان ملت! به داد ملت و مردم و انقلاب برسید. برای حفظ خودتان هم شده به فکر بیفتید و به هوش باشید. این مقطع تاریخی سرنوشت‌سازی است. از امروز و فردا کردن بپرهیزید. تصمیمی قاطع، نجات‌بخش و تاریخی بگیرید و نگذارید رنج‌ها، خون شهیدان و سرمایه‌های این ملت و اسلام بر باد رود. مبادا فردا در پیشگاه خدا و مردم شرمگین باشیم.

اگر تاکنون این کشور از بلایای گوناگون، با مدیریت‌های آزمون و خطا سالم مانده، به لطف خدای متعال و دعای حضرت ولی‌عصر(عج) بوده است، اما به نظر می‌رسد که فرصت رو به پایان است و از هر سو ندانم‌کاری‌ها سر برآورده و همه چیز در خطر است. گویی دیگر دعا و توسل نیز به‌خاطر کوتاهی‌ها و خطاهای ما کارساز نمی‌شود.

اکنون، در این فرصت کوتاه تا فعال‌شدن مکانیسم ماشه و افزایش تهدیدات اسرائیل برای جنگ‌های کور و ویرانگر و کشاندن مردم به آشوب، چاره‌ای جز اقدامات فوری و قاطع نیست.

من به عنوان طلبه‌ای کوچک، پیشنهاد می‌کنم یکی از این دو راه مورد توجه قرار گیرد:

ورود سریع و آشکار رهبر انقلاب؛

که ايشان با اختیارات ولایی و اتخاذ موضعی تاریخی ـ همانند تصمیم قاطع امام خمینی ـ برای پایان تهدیدات و جلوگیری از بحران‌های سنگین‌تر، حفظ آرامش و امنیت مردم و صیانت از اصل نظام اقدام كنند و تصمیمی صریح، قاطع و ماندگار بگیرند.

و یا

تشکیل هیئت ملی از فرهیختگان و رجال کارآزموده

با موافقت رهبری، شامل مسئولان مورد اعتماد مردم، شخصیت‌های معتبر ملی و سیاستمداران دلسوز کشور، با اختیارات کامل در امور صلح، جنگ و مذاکره با آمریکا و اروپا به میدان بیآید.
و اگر راه‌حل بهتر و سریع‌تری هست، فوراً اقدام شود تا ملت و کشور از این تنگنای رنج‌آور به سلامت عبور کند.

خدایا! تو شاهد باش که این یادداشت را صبح پنجشنبه، اربعین حسینی ۱۴۰۴، پیش از طلوع آفتاب، تنها از سر دلسوزی و بقای کشور و جلوگیری از خونریزی و ویرانی بیشتر نوشتم، امید است خداوند بعد از این، وضع تازه‌ای فراهم آورد:« لَعَلَّ اللّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً».

حوزه علمیه قم
سید اصغر ناظم‌زاده قمی
مرداد ۱۴۰۴